Prince

Heart Talking

Prince

Heart Talking

از پس شیشه ی عینک استاد

از پس شیشه ی عینک استاد سرزنش بار به من می نگرد

باز از چهره ی من می خواند که چه ها بر دل من می گذرد

می کند مطلب خود را دنبال بچه ها عشق گناه است گناه

وای اگر بر دل نو خا سته ای لشگر عشق بتازد بیگاه

می نشینم همه ساعت خاموش در دل خویشتنم دنیا ئیست

ساکتم گر چه به ظاهر اما در دلم با غم تو غوغا ئیست

مبصر امروز چو اسمم را خواند بی سبب داد کشیدم غایب

رفقایم همگی خندیدند که جنون گشته به طفلک غالب

بچه ها هیچ نمی دانستند که من اینجایم و دل جای دگر

دل آنها در پی درس و کتاب دل من در پی سودای دگر

من به یاد تو و آن خاطره ها یاد آن دوره که بگذشت چو باد

که در این لحظه به من می نگرد

از پس شیشه ی عینک استاد.

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 23:43 http://www.golemaryammm.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنون از اظهار لطفت .گفتی میخوای حرفهایی بهم بزنی .مشتاقم حرفاتو بشنوم .در ضمن وب زیبایی داری
شاد باشی و پایدار

دختری که هیچ کس و جز تو نداره دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 00:14 http://banooyemah.blogsky.com

سلام پرنس نازم

مثل همیشه عالی موفق باشی گل نازم

ثریا دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:12

سلام دوست خوبم . مرسی که بهم سر زدین . و ممنون از بابت لینک . شعر قشنگیه . شاد باشین . ارادتمند : ثریا

دختری که هیچ کس و جز تو نداره دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 16:04 http://banooyemah.blogsky.com

سلام عزیزم

لینک ۶۷ شما هستی فکر کنم دقت نکردی
مگه میشه من شما رئ لینک نکنم

فدات پرنسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد