هوشیار کسی باشد کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد
آن کس که دلی دارد آراسته ی معنی
گر هر دو جهان باشد درپای یکی ریزد
گر سیل عِقاب آید
شوریده نیاندیشد
گر تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد
آخر نه منم تنها در بادیه ی سودا
عشق لب شیرینت صد شور بر انگیزد
تا دل به تو پیوستم راه همه در بستم
جائی که تو بنشینی بس فتنه که بر خیزد