Prince

Heart Talking

Prince

Heart Talking

می خواستمش

 

چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری

چه بی تابانه تو را طلب می کنم بر پشت سمندی گویی نوزین

که قــرارش نیست

وفاصـله

تجربه ای بیهوده است

بوی پیرهنت ،واکنون

کوه ها در فاصله سردند

دست

در کوچه و بستر

حضور مانوس دست تو را می جوید

و به راه اندیشیدن

یـاس را

رج می زند

بی نجوای انگشتانت

فقط ...

و جهان از هر سلامی خالی است

{شاملو}

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد